دخمر ما زرنگه
دخمر ما زرنگه سلام به دردونه باهوش مامان كه امروز موفق شده سينه خيز به سمت جلو رو تجربه كنه افرين عزيز دلم 
تا قبله امروز فقط دنده عقب و به سمت چپ و راست حركت ميكردي البته ناگفته نماند با اين 2حركت به اضافه غلتهاي پي در پي و چرخيدن 180درجه دور خودت بخش وسيعي از اتاقو فتح كرده بودي كه بحمدالله حركت به جلو هم اضافه شد پس پيش به سوي كنجكاوي هاي بيشتر!! البته بيشتر ژستشو ميگيري و زانو تو خم ميكني و تلاش كه خب 3_4بار جست برداشتي مبارك باشه عزيزم 
خداي مهربون روز به روز لطفش رو بيشتراز قبل بهمون عنايت ميكنه پس شكر ميكنم اين خالق بزرگو واسه تك تك نعماتش و داشتن تو!
خداروشكر واكسن 6ماهگيت هم سه شنبه تزريق شد و 2روزي يه كم تب داشتي كه خداروشكر تموم شد قدت 67/5 و وزنت890بود ماشاالله...
غذاهايي كه شما در طي روز نوش جان ميكني: 1وعده فرني (آردبرنج وشيرتازه گاو)
1وعده سوپ(مواد متشكله:برنج،رشته،مرغ يا گوشت قرمز،سيب زميني،هويج،جعفري،كره و مقدار خيلي خيلي كم نمك)
1وعده هم حريره بادام شير،آرد برنج وپودر شده مغز بادوم)
و اما پستونك خوردن شما كه فقط همون روز اول به زور بهت داديمو واست تازگي داشت و بعده اون اصلأ مكيدنش رو تكرار نكردي ، گازش ميزني و همش تو دستته بيشتراوقات هم دسته پستونك رو ميخوري !كلأ به چشم يه اسباب بازي بهش نگاه ميكني شايدم لثه كش!! هرشب هم قبله خواب كلي باهم بازي ميكنيم تاشما خسته بشي و من هلاك كه خواب بالاخره سراغه چشماي نازت بياد و بعده عمليات مختلف لالا كني.
جمعه هفته قبل همراه خاله جون محدثه یه سر رفتیم جنگل عباس اباد
و لباس راحتی جدیدی که برات دوخیدم مبارکت باشه نازگلم
اینم پشت لباست که خیلی دوسش دارم
ماشالله به دخترم که اینقدر ناز داره دیروز با خاله مینا رفتیم بازار و طبق معمول همه قربون صدقه شما میرفتن و بغلت میکردن و ..........مامانی واقعا بازار رفتن با شما واسم سخت شده چون ماشالله وزنت با لباس بیشتر میشه و من از درد گردن و کتف شبها خواب ندارم تاجاییکه امروز گذاشتمت پیش مادر شیرین و رفتم دکتر اقای دکترهم گفت نباید زیاد بغلت کنم و دورت بدم اما مگه میشه؟؟؟
عزیزدلم با قلب کچولوی مهربونت واسم دعا کن تا زودتر خوب شم خیلی دوستت دارم قشنگم تو بهترین هدیه ای بودی که از خدا گرفتم خدا خودش نگهدارت باشه دلبندم
امیننننننننننن
بوس
بای
[پاسخ:مرسي خاله جون خدا نكنه]
