النا طلاالنا طلا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

النا خوشگله کیجـــــــــــــا

روزهاي شيرين شكرپنير

1393/8/9 3:40
نویسنده : مامان مطهره
622 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جوجه طلايي ماما اين روزها واقعا باتو به شيريني قندوشكر و به سرعت برق و باد داره ميگذره ماشالله ديگه واسه خودت خانمي شدي خيلي خيلي خيلي هم حرف گوش كن و هم نسبت به قبل مرتب تر.شيطنت و جنب و جوشت سرجاشه اما خداروشكر از وقتي متوجه حرفام ميشي كم كم بهتر شدي و حالا ديگه خانمي خداروشكر ديگه مثه ني ني ها نيستي و هرچي بهت بگم قبول ميكني خداروشكر ديگه واسه چيزي زياد لج نميكني اگرهم متوجه بشي كه با گرفتن اون چيز من ناراحت ميشم كلا صرف نظر ميكني و اگرهم خدايي نكرده لجبازي كني بيشتر از 30ثانيه تا 1ديقه طول نميكشه كه خودت متوجه اشتباهت ميشي كه با لج كردن به چيزي نميرسي خيلي رومن حساسي كه ازت ناراحت نشم كافيه يه كاري كني من يه كوچولو چپكي نگات كنم اونوقت اينقدر ميبوسي منو تا از دلم دربياري خيلي مهربوني حتي چيزايي كه عاشقشي با بقيه تقسيم ميكني تو كاراي خونه خيلي بهم كمك ميكني ديگه البته مثه قبلا بريز و بپاش داري اما سعي ميكني مرتبشون كني هربار كه غذا بخوري خودت پارچه اي كه زير سفره پهن ميكنم از تو كابينت درمياري ميبري پهن ميكني بعدشم دونه دونه وسايل و ظرفها و نون..... مياري رو سفره وقتي هم كه متوجه شي غذا تموم شده تند تند جمع ميكني ميبري تو اشپزخونه صدام ميكني كه از دستت بگيرم و بزارم روسينك اگرم اونجا نباشم خودت به زور ميزاري رو سنگ اپن قربون قدو بالات شم من كه كم كم دستت داره به سينك هم ميرسهبغل

خودت پارچه رو پهن كردي تازشم ظرفت هم خودت انتخاب كردي اخه جديدا هربار دوس داري تو يه ظرف غذا يا اب بخوري مخصوصا نوشيدني هارو 

مجبور شدم ماكارونپت رو بريزم تو سوپخوريت

داري ديگ رو ميزاري روسنگ از اين سمت قدت نميرسه  

الهي فدات شم ظرفاتو مياري تحويل ميدي

تا يادم نرفته بگم عاشق  ذرت مكزيكي هستي منم ديدم نميشه با اون ادويه و سس فراوون بخوري واستون كم ادويه بدون سس ميپخم جاش قارچ و پنيرشو بيشتر ميكنم اما خودمونيم از تند و پرادويه اش بيشتر خوشت مياد

از عرق نعنا هم خوشت مياد و به بادمجون حساسي يعني وقتي ميخوري دور لبات قرمز ميشه اما خداروشكر عوارض ديگه برات نداره

دوستدار شستشوي دست بافوم دستشويي هستي  در در هم همچنان جونته هي ميري لباساتو مياري ميشيني دستتو ميكوبي به زمين به من ميگي بتي بتي (بشين بشين) تي تي  تي تي

ناگفته نماند خيلي هم متدين تشريف دارين 

اين سي يو شرت هم برات دوخيدم تا سر كوچه ميري بپوشي اخه شما و بابايي يه داستان تا سر كوچه دارين كه تاحالا نگفتم

ديروزهم برات ايناروخريدم مباركت باشه

هشتمين كفش ماشالله به رشد پاهات كه نميزاره تو رنگ كفشات تنوع داشته باشي مجبورم دوباره برم رنگ اصلي ها رو بخرم

و دومين دمپايي

با چندتا شلوار و خرت و پرت كه يكيش مسواك انگشتي كه دوباره گمش كردي موندم كجا انداختيش  كلا قاتل هر نوع مسواك هستي  شب بابايي  مبخريد صبح تو باغچه پيدا ميكرديم  مدام درحال مسواك خريدن بوديم كه ديگه همشو قايم كرديم يه مدت مسواك نداشتي دندونات سياه شده بود كلي ترسيدم

اومديم تو حياط افتاب بگيري نور چشاتو زد مادر به قربان قب قبت

عاشق دمپاييت شدي نگا چشم برنميداري ازشون

بعد باهم رفتيم تا سركوچه خريد يه سرم زديم  خونه مامانبزرگ (مامان بابايي)

پسرعموت خواست كفشتو بپوشه برق گرفتش

بعد كه احساس كردي شايد ناراحت شده باشه به زور  پاشو ميكردي تو كفشت كه دلخوريش كم شه الهي فدات شم مهربونمبغل

تو مهربون ترين زيباترين و باهوش ترين دختر دنيايي ومن عاشق ترين مادر دنيا!!!

پسندها (4)

نظرات (3)

سارا شکيبا
9 آبان 93 4:09
سلام وبلاگت قشنگه! من بازي هاي آندرويد زيادي توي وبلاگم گذاشتم حتما بيا دانلود کن و نظر برام بذار! ممنون __
مامان مطهره
پاسخ
مرسي كه بهمون سر زدي منم حتما ميام
مامان صفورا
12 آبان 93 0:41
ای جونم النا مهربونترن دختر دنیا دوست دارم
مامان مطهره
پاسخ
ما بيشتر خاله
سمیه مامان اسماء کوچولو
17 آبان 93 4:21
سلام عزیییییییزم سلام مطهره جون فدات بشم که اینقده دختر شیطون و باهوشی هستی و البته خوش اشتها مبارک باسا و کفشای نازت باشه بووووووووووووووس از اون قب قبه ت
مامان مطهره
پاسخ
سلام خانمي هوشش به خودم رفته مرسي عزيزم