19ماهگی عسلم
سلام جیگر طلای مامان من واقعا شرمنده ام که اینهمه مدت نیومدم برات بنویسم قبل از هرچیز 19مالکیت رو با اینهمه تاخیر تبریک میگم از اونجایی که این ماه ماهگرد شما تولد بابایی و جشن سپنتا تقریبا با یکی دوروز پس و پیش بود و نزدیم عید و کلی سرمون شلوغ پلوغ ما تو یه شب خلاصه اش کردیم و به این بهانه یه کیک و شام خوشمزه کنار هم بودیم
هدیه 19ماهگی شما دخمل نازم :رومبدوشامبر مامان دوز
+خرسی و باربی که بابایی برات خریدو در همون لحظات اول ترکوندیشون
و یه جفت کفش اسپرت
28بهمن:
شب تولد بابایی
کادو تولد بابایی هم یه سی یو شرت و یه کاپشن که خودم براش دوختم
اولین تجربه فان پارک تو 19ماهگی شما بود
البته منم یه فیضی بردم کنار شما
عاشق قطار شده بودی واسه همینم دوبار سوار قطار (شدیم)
و همینطور اولین تجربه رفتن به سیرک که تپ دهه فجر امسال بود
تقریبا هردوروز یه بار میبرمت پارک چون عاشقشی همش در حال حرف زدن راجع به پارکی :تعریف میکنی برامون من بالا تو تو آ (سرسره)خرگوش بیا آهو بیت جوحوک..... نی نی...
اینم چند تا عکس از پارک رفتنهات
یه شب هم همراه بابایی :
این همون کاپشنی هست که واسه تولد بابایی دوختم (همچین مامان هنرمندی داری شما !!!!
عزیزم خیلی عکسها مونده و خیلی چیزا هست که باید برات بنویسم اما واقعا با گوشی سخته که مطلب به این بلندی رو نوشت سعی میکنم زوده زود بیام و از شیرین زبونی هات بگم
دوست دارمببوسسسسس