النا طلاالنا طلا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

النا خوشگله کیجـــــــــــــا

روزمره هاي النايي

1393/5/11 8:56
نویسنده : مامان مطهره
798 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به نازگل مامان ديشب كلي زحمت كشيدم وبتو اپ كنم اما يه بار كه شما دست زدي به كيبورد همه چي پريد بعدشم كه خوابيدي دو ساعت نشستم از بس سرت پايين بود اخر نشد برات بنويسم واسه همين امروز صبح زود پاشدم تا شما از خواب پا نشدي از اين روزهاي مرداديت برات بگم اولين چيزي كه باد بگم اينه كه سه روزه دندون ششمت رونمايي كرده و داره تو لبخنداي شيرينت ميدرخشه پس مباركت باشه رويش اين مرواريد با ارزش

تاريخ رويش 8مرداد93

حالا بايد برم سراغ شيرين كاريهات يادم رفته بود بگم كه از اوايل يازده ماهگي فوت كردن رو ياد گرفتي و با تبهر تمام تو جغجغه سوتي فوت ميكردي و صداشو در مياوردي حالا اين روزها از اين شيرين كاريهات استفاده ديگه اي هم ميبري مثلا اينكه وقتي غذا ميخوري كلي فوتش ميكني تا خنك شه الهي مامان فداي لبات شه عسلم خيلي بامزه تر ميشي با اين كار دوم اينكه ناخواسته نشون دادي كه داري دو زبانه ميشي اخه بدون اينكه بهت ياد بدم در كنار كلمه مامان منو مامي هم صدا ميكني و من اصلا اينو بهت ياد ندادم قط مواقعي كه باهات انگليسي حرف ميزنم خودمو مامي اطلاق ميكنم اين نشون ميده كه شما كم كم داري تمام كلمات جمله رو مو به مو متوجه ميشي افرين بهت شانزدهمين جمله كوتاهي كه متوجه ميشي هم اينه كه تا ميگم come here مياي پيشم

و اينكه وقتي دراز كشيده اي بهت ميگم get up از جات پا ميشي

حالا برگرديم به زبان شيرين مادري شما ديگه به سوالاتم با اره و نه جواب ميدي وقتي جواب سوالم مثبت باشه سرتو چند بار بالا پايين ميبري و وقتي منفي باشه ميگي نه يا گاهي سرتو به طرفين حركت ميدي مثلا وقتي ازت ميپرسم  : تو زيباترين هديه خدايي؟؟ تند تند سرتو به حالت تاييد بالا پايين ميبري

يا ازت ميپرسم: اين مه مه رو دوس نداري؟؟ ميگي: نه

يكي دو روز پيش هم ازت ميپرسيدم كجا ميگفتي اينجا اما دوباره تكرارش نكردي بنارو گذاشتم بر اتفاقي بودنش ولي خيلي شيرين بود ديگه كم كم داري به حرف مياي و معلومه مثه ماماني حسابي پر حرفي اخه تو طول روز واقعا بيشتر حرف ميزني باهام حالا هر طور كه شده خيلي خوب وزود با اطرافيان ارتباط برقرار ميكني واسه همينه خاطرخواهات يكي دوتا نيست درضمن جز من و بچه ها هيچكس ديگه رو نميبوسي حتي بابايي رو فقط صورتتو ميدي دم صورتش كه اون ببوستت.جديدا وقتي شبها ميريم بستني خورون يا كبابي دوس داري تنهايي رو يه صندلي جداگانه به صورت انفرادي بشيني و از اين كار لذت ميبري.

عاشق ددري  اين شده كارت كه ميري از تو اتاقت كيف كلاه افتابي و كفش بر ميداري مياري ميري جلوي در گاهي دوسه تا كلاه باهم ميزاري سرت  كفشاتو تابه تا مياري كيفتم كه نقل خونه ي ماست هميشه دم دستته كه اماده رفتني هميشه هم باهمون مدل ميندازي دور دستات كيف ما بزرگتراروهم همون مدل ميندازي دور دستت الهي قربونت برم كه نميتوني حركتش بدي ميافته گل پاتقه قهه

حالا بريم سراغ عكسات

اين تاپ كلاه دارو دو روز پيش برات دوختم مباركت باشه دخمرم

رپر كوچولو

يه كلاه بردي تو حال انداختي يكي رو انداختي زير اويز يكي رو گذاشتي رو سرت داري دومي رو بر ميداري كه بزاري روش فكر ميكني هرچي بيشتر باشه زودتر ميريم

حياط خونه خاله جون

تا ميگم ني ناي نا ناي

حالا 1

2

3

بعدشم رفتي توحياط بازي ديگه زياد بهت سخت نميگيرم اما مراقبتم

اينجا گير دادي صندل نريمان و بپوشي بعدشم بدو بدو

بعدشم فوتبال كه خيلي دوس داري هميشه با توپ هاي كوچولوت تو خونه فوتبال ميكني و قشنگ پا به توپ ميشي و بعد يه شوت محكم

قهرمان من

فكر نكني يه جا اروم نشستي ها نه اين فقط يه لحظه استراحت تكرار نشدني بود كه ثبت شد

 

يادش بخير از جاروبرقي ميترسيدي حالا ديگه ميگي بايد خودم جاروكنم توجه به كيف تو دستت هم بكن كه پايين نميزاريش

ديروز خونه مامان شيرين

خب ماماني فعلا ديگه چيزي يادم نمياد 

دوستت دارم فرشته اسموني

تا پست بعديبوس بايبای بای

پسندها (4)

نظرات (4)

سوگندجونی
11 مرداد 93 17:46
وای من ب قربونش برم النا خانم نیگاش کن چ شکلی داری جارو میزنی کیف دستشو نیگا
**مامان آزیتا**
12 مرداد 93 10:26
وای من که خیلی لذت میبرم وقتی میام نوشته ها وعکساتومیبینم عزیزم
مامان مطهره
پاسخ
مام وقتي ميام نظراتو ميخونم كلي لذت ميبرم
سمیه مامان اسماء کوچولو
12 مرداد 93 16:54
چه دختری ...چه چیزی.... خوش اشتها هم که هستی...ای زیتون خور ماشالله که اینقده باهوشی مطهره جون بدو اسپند و دود کن بوووووس
مامان مطهره
پاسخ
قربون شما خاله مهربون اسپند و بوش رو خيلي دوس دارم اما هنوز يه بارم پيش نيومده دود كنم .
مامان مهدیه
13 مرداد 93 11:39
ای جونم چه قری میده. خدا براتون نگهش داره
مامان مطهره
پاسخ
بله دختر مامانشه ديگهمرسي