یلدا به توان 2+نظری پزون خاله+ژست گرفتن دخمری
سلام نفسم دومین یلدات مبارک دونه انارم شیرین بیانم ،نقل ونباتم الان دو روزه دارم این پست رو به مرور مینویسم و بخاطر قطع و وصل شدن نت هی مطالبش عکسارو باید هر چند ثانیه ذخیره سازی کنماز اون گدشته ما امسال دو تا یلدا داشتیم آخه شب یلدا که خونه مامان شیرین بودیم اصلا به شما خوش نگذشت آخه اونجا گیر داده بودی به آجیل و چیزای خطرناک و خلاصه راضی نمیشدی مغز آجیل رو بخوری دلت میخواست پوستآشو که شور بود بزاری دهنت یه بارم بادام سنگی گذاشتی تو دهنت خیلی ترسیدم و خدا رحم کرد که چشمامو ازت برنمیداشتم. فقط باهات بازی میکردم یا میبردم تو یه اتاق دیگه اما راضی نمیشدی خلاصه از اون شب عکسی برای یلدات ندارم تا اینکه تصمیم گرفتم به یمن اول ربیع و تموم شدن ماه ...